حکم مستوری و مستی همه بر خاتمت است
حافظ » غزلیات - غزل شمارهٔ ۲۲۲
از سر کوی تو هر کو به ملالت برود نرود کارش و آخر به خجالت برود کاروانی که بود بدرقهاش حفظ خدا به تجمل بنشیند به جلالت برود سالک از نور هدایت ببرد راه به دوست که به جایی نرسد … ادامه …